English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (545 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
selective clock stetching U تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
logic U عمل کامپیوتری یا تابعی که تصمیم گیری میکند. قط عات کامپیوتر یا سیستم دیجیتال
throughput U نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
heian sandan U اجرای هم زمان دو تکنیک اوچی اوکه و گدان باری
aided matching U سیستم تبدیل عناصر تیر توپ
aided matching U سیستم انتقال عناصر تیر به کامپیوتر
pert chart U نمودار وابستگیهای داخلی عناصر کاری که نسبت به زمان سنجیده می شوند
point voting system U سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
charted U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charts U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charting U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
chart U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
direct coupled transistor logic U سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
hybrid circuit U ترکیب مدارهای آنالوگ و دیجیتال در سیستم کامپیوتری برای رسیدن به هدف مخصوص
communication engineering U تکنیک مخابرات تکنیک جریان ضعیف
directors U نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
director U نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
to make odds even U اختلافات را تصفیه کردن
bios U توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
timing U زمان گیری
timming U زمان گیری
hybrid circuit U ترکیب کامپیوترهای آنالوگ و دیجیتال و قط عات برای تامین سیستم بهینه برای کار مشخص
bomb sighting system U سیستم نشانه روی بمب سیستم هدف گیری بمب
time U اندازه گیری زمان یک عملیات
times U اندازه گیری زمان یک عملیات
timed U اندازه گیری زمان یک عملیات
transmitter signal element timing U زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
digitizer U مبدل آنالوگ به دیجیتال یاوسیلهای که سیگنالهای آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
analog U مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند
transmissions U اندازه گیری مقدار داده در زمان مشخص
transmission U اندازه گیری مقدار داده در زمان مشخص
system time U زمان سیستم
looser U برطرف کردن
surmount U برطرف کردن
overblow U برطرف کردن
surmounts U برطرف کردن
surmounted U برطرف کردن
loosest U برطرف کردن
eliminated U برطرف کردن
surmounting U برطرف کردن
eliminate U برطرف کردن
loose U برطرف کردن
clear the air U شک را برطرف کردن
eliminates U برطرف کردن
eliminating U برطرف کردن
acquit برطرف کردن
dispels U برطرف کردن
dispel U برطرف کردن
dispelling U برطرف کردن
dispelled U برطرف کردن
removing U دورکردن برطرف کردن
removes U دورکردن برطرف کردن
to brak through an obstacle U مانعی را برطرف کردن
demystifies U سر چیزی را برطرف کردن
demystify U سر چیزی را برطرف کردن
demystifying U سر چیزی را برطرف کردن
remove U دورکردن برطرف کردن
demystified U سر چیزی را برطرف کردن
acquitting U برطرف کردن اداکردن
to get somebody out of the way U کسی را برطرف کردن
acquits U برطرف کردن اداکردن
clear the air <idiom> U برطرف کردن سوتفاهمات
antialiasing U برطرف کردن بدنمایی
metric system of measurement U سیستم اندازه گیری متریک
automatic measuring system U سیستم اندازه گیری خودکار
dss U سیستم پشتیبان تصمیم گیری
arresting system cycle time U زمان تناوب سیستم مهارهواپیما
to smooth a difficulty U اشکالی را رفع یا برطرف کردن
analogues U مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
analogue U مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
geochronometry U اندازه گیری زمان گذشته توسط روشهای باستانشناسی ودیرینه شناسی زمین
speeding U روش بررسی کامپیوتر با اندازه گیری تعداد حلقههای اجرا د ریک زمان مشخص
speed U روش بررسی کامپیوتر با اندازه گیری تعداد حلقههای اجرا د ریک زمان مشخص
speeds U روش بررسی کامپیوتر با اندازه گیری تعداد حلقههای اجرا د ریک زمان مشخص
resource leveling U زمان بندی فعالیت ها بازمان شناور به منطور بهینه سازی بهره گیری از منابع
metric system U سیستم اندازه گیری که واحدهای ان برحسب متر یک باشد
combatants U یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
display board U تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
combatant U یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
abac scale U وسیله اندازه گیری زوایای با قوس بزرگ در سیستم مرکاتور
decomposing U تجزیه کردن و جدا کردن عناصر اصلی یک ماده مرکب
warp set U [تعداد تارها بر روی چله در واحدهای مشخص از سیستم اندازه گیری]
warm-up U روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
fairness U شرایطی که تا اجرای هر عمل درخواستی در سیستم در یک محدوده زمان باقی می ماند
trafficked U مط العه زمان , نوع و کیفیت پیام ها و سیگنالهای پردازش شده در یک سیستم
traffic U مط العه زمان , نوع و کیفیت پیام ها و سیگنالهای پردازش شده در یک سیستم
warm-ups U روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
trafficking U مط العه زمان , نوع و کیفیت پیام ها و سیگنالهای پردازش شده در یک سیستم
traffics U مط العه زمان , نوع و کیفیت پیام ها و سیگنالهای پردازش شده در یک سیستم
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
performance monitor U برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
account U بررسی مقدار زمان و منابعی که هر کاربر شبکه یا سیستم Online استفاده میکند
multi U سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
multi- U سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
crash conversion U تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
discrepancies U اختلافات
rectify U برطرف کردن جبران کردن
removing U دور کردن برطرف کردن
rectifies U برطرف کردن جبران کردن
removes U دور کردن برطرف کردن
rectified U برطرف کردن جبران کردن
remove U دور کردن برطرف کردن
resolving power U اندازه گیری توانایی سیستم نوری برای تشخیص خط وط سیاه روی صفحه سفید.
interval timer U شیوهای که بوسیله ان زمان سپری شده میتواند توسط یک سیستم کامپیوتری بررسی شود
resolution U توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
resolutions U توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
gun pointing data U عناصر مربوط به روانه کردن توپ
settlement of disputes U حل و فصل اختلافات
industrial disputes U اختلافات صنعتی
domestic disturbances U اختلافات داخلی
hot dog skiing U اسکی کردن با سرعت در میان پستی و بلندی یا بوس و تابع تکنیک خاصی هم نیست
reflected code U سیستم کد گذاری که نمایش دو رویت اعداد دهی با یک بیت در زمان از یک عدد به بعدی تغییر میکند
entry U نقط های در زمان که یک برنامه یا کار یادسته اجرا میشود توسط تقویم سیستم عامل
contention U سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود
minimum U سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و زمان بازیابی را برای داده ذخیره شده دارد
contentions U سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود
helo U پیام عمومی شروع کار که دریک سیستم اشتراک زمان توسط ترمینالها بکار می رود
time base U ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
jurisdictional dispute U مرکز حل اختلافات کارگری
The root of exisiting differences. U ریشه اختلافات موجود
timed U آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
time U آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
times U آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
compare with U بررسی اختلافات بین دو چیز
demands U تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demand U تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demanded U تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
faults U مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
faulted U مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
fault U مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
half thickness U ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
declaratory statute U هدف ازتصویب این نوع قانون برطرف کردن شک و تردیدی است که در مورد بعضی قوانین بروز میکند
variations of temperature U اختلافات گرما درجات مختلف گرماوسرما
WAV file U روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
WAVE file U روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
intermediate U فضای حافظه که زمان دستیابی بین حافظه اصلی و سیستم مبتنی بر دیسک دارد
scheduled U ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedule U ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedules U ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
gray code U سیستم کدگذاری که نمایش دودویی اعداد ورودی فق با یک بیت از یک عدد به عدد دیگر در زمان تغییر میکند
non dedicated server U کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است
continuously set vector U عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
to get over U برطرف کردن طی کردن
distort U معرفی اختلافات نامط لوب بین سیگنال ورودی و خروجی یک وسیله
distorts U معرفی اختلافات نامط لوب بین سیگنال ورودی و خروجی یک وسیله
good offices U عبارت است ازدخالت دولت ثالث به منظورپایان دادن به اختلافات دودولت
reprisal U در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
reprisals U در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
ring U سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
run U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
link encryption U خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
blessed folder U در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
sysgen U فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
peripheral U که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
practice U تکنیک
hydrotechnics U تکنیک اب
technic U تکنیک
techniques U تکنیک
technique U تکنیک
resolving U برطرف سازی
surmountable U برطرف کردنی
pass off U برطرف شدن
insuperable U برطرف نکردنی
resolver U برطرف کننده
BAT file extension U مشخصه استاندارد سه حرفی فایل در سیستم -MS DOS برای مشخص کردن فایل دستهای فایل متن حاوی دستورات سیستم
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
high vaccum engineering U تکنیک خلاء
illuminating engineering U تکنیک روشنایی
radio engineering U تکنیک رادیو
lighting U تکنیک نور
motoring U تکنیک اتومبیل
kihon U تکنیک کاراته
measuring technique U تکنیک سنجش
lubrication technology U تکنیک روغنکاری
telegraph engineering U تکنیک تلگراف
telecommunication technique U تکنیک مخابرات
lighting engineering U تکنیک روشنایی
gei U تکنیک تکواندو
telecommunication technique U تکنیک ارتباطات
integrated U نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
ground suppressor U برطرف کننده کوتهمداری
he is recovered from his cold U سرما خوردگی او برطرف شد
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
low frequency engineering U تکنیک فرکانس پایین
signal engineering U تکنیک جریان ضعیف
foundry practice U تکنیک ریخته گری
precision engineering U تکنیک ابزار دقیق
highway engineering U تکنیک جاده سازی
bangoe gei U تکنیک دفاعی تکواندو
reference count technique U تکنیک شمارش ارجاعات
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1time is prceious it has great
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com